کیمیایی به نام قصه خانواده ، خانواده محوری به جای فرد محوری در مجموعه تلویزیونی برف بی صدا می بارد
به گزارش وبلاگ دلگرمی، برف بی صدا می بارد با تمام ضعف هایی که در تاریخ و حتی درام و گاه شخصیت پردازی دارد، اما توانسته مخاطب را با خودش همراه کند و روی مساله مهمی به نام خانواده دست گذاشته است. سعی نموده از نگاه کلیشه ای روزمره به خانواده و ارتباطات فاصله بگیرد و گاهی بی رحمانه به بینندگانش هشدار دهد که این اتفاقاتی که می بیند می تواند گریبان هر خانواده ای را بگیرد.
به گزارش گروه فرهنگی وبلاگ دلگرمی، حالا که سریال ها دوباره برای مردم همه دنیا محبوب شده اند و این سریال ها هرقدر کوتاه تر، مجذوب کننده تر هم هستند شاید رفتن سراغ یک مجموعه صد و چند قستی منطقی نباشد. اما اگر ریشه داستان گویی را آنالیز کنیم می رسیم به داستان هایی که بیش از یک ماه و یک سال ادامه داشته اند و هزار و یکشب نمونه مشهور آن است. در تاریخ تلویزیون خودمان هم دور نبوده زمانی که سریال های 90 شبی، تمام تابستان مردم را پر می کرد و سرمای پاییز و زمستان هم با گرمای مجموعه های محبوب و بلند قابل تحمل می شدند. بعد از تجربه کیمیا که براساس زندگی یک فرد بود حالا تهیه کننده و نویسنده آن مجموعه، یک سریال بلند دیگر را تدارک دیدند و کارگردانی اش را به دست یک جوان سپردند. هرچند اجل به نویسنده اش مهلت نداد و مسعود بهبهانی نیا نمی تواند نوشته های سریال شده اش را دیدن کند.
برف بی صدا می بارد براساس آمار منتشره به اندازه کیمیا دیده نشده است، اما محبوب ترین سریال تلویزیون در چند وقت اخیر بوده است. البته در سال های اخیر آنقدر وضع کیفی سریال ها و اندازه مخاطبان شان پایین بوده که مفاهیمی مانند پرمخاطب و پیروز کاملا نسبی هستند. اما آنچه برف بی صدا می بارد را با سریال های دیگر شبانه متمایز می نماید نگاه متفاوتش به واقعیات و حقایق زندگی است. قرار نیست به مخاطب باج داده گردد و نقش هایی مانند خواهر و برادر و سایر بستگان سفید یا سیاه مطلق بمانند. وقتی قرار است از سقوط یا تباهی یک خانواده گفته گردد بدیهی است که عوامل متعددی در آن سهیم هستند؛ عواملی که اتفاقا از سر دلسوزی تصمیماتی می گیرند که سرنوشت چند نسل را تغییر می دهد.
برف بی صدا می بارد با تمام ضعف هایی که در تاریخ و حتی درام و گاه شخصیت پردازی دارد، اما توانسته مخاطب را با خودش همراه کند و روی مساله مهمی به نام خانواده دست گذاشته است. سعی نموده از نگاه کلیشه ای روزمره به خانواده و ارتباطات فاصله بگیرد و گاهی بی رحمانه به بینندگانش هشدار دهد که این اتفاقاتی که می بیند می تواند گریبان هر خانواده ای را بگیرد. داستان خانواده عموما مجذوب کننده است و در جشنواره فیلم فجر سال جاری هم، نمونه های پیروزی از پرداختن به خانواده را دیدیم. برای نگه داشتن خانواده و یادآوری برای جایگاه رفیع و مهمش قرار نیست مدام از ویژگی های مثبتش گفته گردد و ارائه نقاط ضعف و خطرناک برای حفظ یک خانواده هم مساله پراهمیتی است. داستان های پس از جنگ، شرایط مالی و سیاسی پس از جنگ و قطعنامه و بعلاوه پایه گذاری راه های اشتباهی که در دهه 90 میوه های کرموی آن را دیدیم از نکات مثبتی است که این سریال در دلش مطرح می نماید. در آخر تکرار می کنیم که درباره یک سریال فاخر و همه چی تمام صحبت نمی کنیم، اما آنقدر این سبد خالی است که یک میوه کوچک یا معمولی هم راضی مان می نماید.
منبع: خبرگزاری دانشجو